ترس.. مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی، کمی از یادها رفته... آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
نويسندگان برچسب:, :: 7:24 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
پسرک بی قرار بود،می خواست بنویسه دوستش داره اما.......اما دستش می لرزید و قلم رو می انداخت.پسرک پریشون و تنها بود وباور نداشت دیگر دستانش خالی مانده... کنج اتاق بود و گریه می کرد و چیکه چیکه آب می شد.به این فکر بود آیا فردا آفتابی هست؟یا نه.پنجره های شادی رو بسته بود و به تمام عمرش فکر می کرد.رو برگه های خیس از اشک می نوشت نامرد و گاهی اوقات می نوشت حلالی به تو تبریک میگم.خیلی بی قراری میکرد و هق هق گریه هاش و دل زدناش سکوت پر ستاره شب بهاری بهم میزد. می نوشت ای بی احساس چرا رفتی؟چرا؟........ پسرک نوشت با دستانی سرد و لرزان ۴قاتل من را کشتند ،۴قاتل که ۲نفر میدونستن اگه بخوان من میمیرم و خار میشم اما کارشون رو کردن...اما ۲نفر دگیه بی خبر بودن ،بی خبر از منی که این حا بی قرار و عاشق با خاطرات زنده ام و نفسام هم نفس ابره نفس میکشم.اولین قاتل من دختری بود که می خواستم که به اون میگفتم خانومی که تموم قلبم،احساساتم،وجودم،عمرم را به پاش گذاشتم اما با جا گذاشتن قلبم جواب منو داد...... دومین قاتل من دوست خانمیم بود که بی خبر اومد و منو کشت و سومین قاتل رو به خانمیم معرفی کرد و در آخر..... چهارمین قاتل خداست...... خدایی که من همیشه به او توکل می کردم و همیشه به اون رو مرحم خودم میدونستم.حتی عشقمو با خدام قسمت کردم که نگه ناشکرم اما این خدا با خانومیم منو بی قرار کردن.خار و پوچم کردن...دلی که ساده دادم به سادگی به من شکسته پس دادن و اشک و بی تابی شبانه و هزار غم غصه به من دادن...حالا با کی دردودل کنم،خدا؟؟؟؟؟خدایی که منو کشته؟؟؟خود خدا منو زیر شلاق غم و تنهایی زد و زندونیم کرد.خدا دیگه نه........... من مردم به دست ۴قاتل امیدوارم شما مثل من نشید نویسنده : ایمان قنبری ********************************************** *********************************** ******************* ******* می دانم تو شکسته ای،می دانم تو مثل من محزون وخار شدی،فدا بازی دیگری و می دانم تو مثل من او را التماس کردی و هر شب کنج اتاقت گریه میکنی......میدانم دلت پره و هروز آه هایی از ته دل میکشی و حتی رنگ خوشی نداری....گوشه نشین خوه هستیو هنگام مهمانی ها یک گوشه ازلت زده ای و غمگین.....می دانم خنده به اجبار یا لبخند اجباری خیلی سخته....... می دانم مرور خاطرات تورو عذاب میدن یا شاید خنده کنی اما با شک که زیباترین حرکت یک دل شکسته اینه که با تمام شکستنش برای عشق رفتش هم بخنده هم گریه کنه.... میدانم تو را،می دانم که نفس هایت سنگین است و کوچه های خالی رحم قدمهای سست و خسته ات ...... میدان سرت از فکرهای رنج آور مملو ء شده و دلت از گریه و قلبت تپش ساده دارد و دستات در اوج گرما سرد است..... حالا به تو میکویند عاشق...عاشق شدنت و شکستنت تبریک.چون هر فردی لیاقت عشق را ندارد.به تو عاشق دل شکسته تبریک میگم. برچسب:, :: 7:23 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
خدا سلام رساند و گفت
وقتی دیگران خسته بودند، ما می دویدیم. وقتی دیگران نشسته بودند، ما می دویدیم و وقتی همه در خواب بودند، ما می دویدیم. تب می کردیم و گُر می گرفتیم و می سوختیم و می دویدیم. هیچ کس اما دویدن ما را نمی دید. هیچ کس دویدن حبّه انگوری را برای رسیدن نمی بیند.
*** برچسب:, :: 7:21 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
عشق چیست؟ برچسب:, :: 7:20 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
کودک نجوا کرد:خدایا با من صحبت کن و یک چکاوک در برچسب:, :: 7:19 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
هیچوقت فکر نمیکردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد قلبم شتابان میزتد شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام و من تنهایی خود را در آغوش میکشم.. تنها مانده ام زل زدم, خیره شدم, پلک زدم, محو شدم یک نفر عشق مرا در دلش آغاز نکرد... برچسب:, :: 7:16 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
تک دختر
سلام دوستای خوبم این شعر یکی از دوستامه راجع بهش نظر بدید تک دختری که چشم تو را دوست داشت مرد در آبی نگاه تو معنا نداشت مرد در انتظار پنجره ها را شکسته بود از این همه دروغ و ریا شکسته بود در یک غروب سرد زمستان به خواب رفت از لحظه ها جدا شد تا آفتاب رفت باور نمی کنم که به این سادگی گذشت از کوچه های خالی مردانگی گذشت دیدی تمام قصه های ما اشتباه بود شش دفتر کنار اتاقم سیاه بود دیگر فریب دست قضا را نمی خورم گندم به پشت گرمی حوا نمی خورم فردا کنار خاطره ها بیگانه می شوم در پیچ و تاب جاده ها دیوانه می شوم در پیچ خوابها بی تو بی تاب مانده ام از گرمی نگاه تو شب تاب مانده ام روزی که بی حضور تو آغاز می کنم در کوچه های خاطره پرواز می کنم اشکی که از زلا لی عشقم چکیده است از چشمای پاک تو بهتر ندیده است تقدیر من همیشه شکیبایی وفاست او از ترانه تنهای ام جداست مردی که من بر سر راهش نشسته ام بیگانه ای که از تب عشقش شکسته ام دیگر کنار آینه ها پیدا نمی شود رویا که بی حضور تو زیبا نمی شود برچسب:, :: 7:14 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است مرا صد بار اگر از خود برانی دوستت دارم به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم خواهی که جهان در کف تقدیر تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد صد سال در بیابان آواره و سر گردان شوی به از آن است که در خانه محتاج نامردان شوی من از روییدن خار سر دیوار فهمیدم که نا کس کس نمیگردد از این تنها نشستن ها بمیرد آنکه غربت را بنا کرد مرا از تو تو را از من جدا کرد در این دنیا که مردانش عصا از کور میدزدند من بیچاره به دنبال یک مرد می گردم سنگ قبرم را نمی سازد کسی مانده ام در کوچه های بی کسی بهترین یارم مرا از یاد برد سوختم خاکسترم را باد برد اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است هر شب که انتظار تو را می برم به روز شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز در جوانی آنقدر آه کشیدم ز جهان سیر شدم صورتم گر چه جوان است ولی پیرشدم پیری آن نیست که بر سر زند موی سفید هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است بی جهت نیست که در کنج دلم جا داری خوشگلی با نمکی دو چشم زیبا داری تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است سیاه چشم و سیاه ابرو سیاه خال فراموشم نکن ای نازنین یار غروب غمت را به هر قیمتی خریدارم.چون طلوع شادیت را از ته دل دوست دارم... برچسب:, :: 7:13 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم وه که با این عمر های کوته بی اعتبار آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر بی مونس و تنها چرا ؟ برچسب:, :: 7:11 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
جلسه محاکمه عشق بود
و عقل قاضی ، و عشق محکوم ....
به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفوعشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودس که در آرزوی شنیدن صدایش بودی وشما پاها که همیشه رفتن به سویش بودید حالا چرا اینچنین با او مخالفید ؟ همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند عقل گفت: دیدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحیرم با وجودی که عشق بیشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی !؟ قلب نالید و گفت: من با وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار میکند و
فقط با عشق میتوانم یک قلبی واقعی باشم برچسب:, :: 7:9 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
همه ما می دانیم که زنده نگه داشتن اشتیاق، علاقه، و جاذبه جنسی از ضروریات هر رابطه بلند مدتی به شمار می رود و همچنین واقف به این مسئله هم هستیم که توانایی انجام چنین کاری آنقدرها هم که فکرش را می توان کرد، آسان نیست. هر رابطه ای خوبی ها و بدی های مخصوص به خود را دارد، اما تکنیک هایی وجود دارد که با تکیه بر آنها به راحتی می توانید شعله های عشق و علاقه را همواره در میان خود زنده نگه دارید. در این قسمت ما شما را با 10 نمونه از این تکنیک ها آشنا می کنیم. 1- وفادار و مهربان باشید الان که این مطالب را می نویسم در یک پارک تفریحی هستم. بعضی از افراد واقعاً نظر انسان را به خود جلب می کنند. به عنوان مثال کسانی را مشاهده می کنی که دست در دست همسران خود در حال قدم زدن هستند، اما ناگهان روی خود را بر میگردانند و به یک غریبه لبخند می زنند. ما باید با دوستان و خانواده خود مهربان باشیم و هیچ گاه کاری انجام ندهیم که موجبات پریشانی و ناراحتی آنها را فراهم آوریم. یک لبخند، و یا یک چشمک به یک شخص غریبه می تواند به راحتی عشق و علاقه موجود را از میان بردارد. 2- به او توجه کنید اهمیت دادن به جزئیات زندگی از ارزش بسیار بالایی برخوردار می باشد. به عنوان مثال: اگر چیزی میل می کنید، سعی کنید که حتماً خودتان زباله آنرا درون سطل بیندازید. با یکدیگر در کارهای روزمره خانه کمک و همیاری داشته باشید. چنین مواردی اعتبار عشق شما را افزایش می دهند. 3- خیرخواه و بخشنده باشید سورپرایز های کوچک می توانند تفاوت های بزرگی در زندگی ایجاد کنند. تاثیر آنها واقعاً شگفت انگیز است. به عنوان مثال می توانید لباس های خود را قبل از صرف شام عوض کنید، از ظروف چینی لوکس استفاده کنید، و یا گل هایی را از باغچه چیده و درون گلدان قرار دهید. تمام موارد ذکر شده به زندگی شما طعم و روح تازه ای هدیه می کنند. 4- صبور باشید همه ما به هر حال روزهای بدی را در زندگی خود تجربه می کنیم. زمانی که احساس می کنید همسرتان در یک چنین شرایطی قرار گرفته است باید از هوش و ذکاوت خود بهره بگیرید! برای کمک کردن به او می توانید بچه ها را به مدت یک ساعت به پارک ببرید و برایش غذای مورد علاقه اش را سفارش دهید. کاری کنید تا خود به خود فضایی برای استراحت و آرامش او فراهم گردد؛ این جزء حقیقت زندگی است. با رضایت خاطر تمام و کمال به انجام چنین اموری اقدام کنید. 5- صادق باشید با صداقت کامل به بیان احساسات خود بپردازید و این کار را با رعایت کامل احترام انجام دهید. ناامیدی ها و شکست هایتان را با او در میان بگذارید؛ البته توجه داشته باشید که در عین حال باید امیدها و آرزوهایتان را نیز با یکدیگر تقسیم کنید. اگر بخواهید چیزهایی را از یکدیگر پنهان کرده و به رازداری بپردازید، مطمئن باشید که دیری نخواهد گذشت که عشق و علاقه میان شما دو نفر از بین می رود. 6- شوخ طبع و سرگرم کننده باشید زندگی در عصر تکنولوژی، بدون وجود استرس و تنش، امکان پذیر نیست؛ اما به هر حال باید سعی کنید هر طور که شده روح شوخ طبعی و بذله گویی را در زندگی خود زنده نگه دارید. برای هم جوک های بامزه تعریف کنید، یکدیگر را غلغلک بدهید و یا هرزگاهی به تماشای فیلم های کمدی بنشینید. زن و مردی که بتوانند با هم به یک موضوع خاص بخندند، معمولاً توانایی انجام کارهای سرگرم کننده دیگر را نیز پیدا می کنند. 7- انعطاف پذیر باشید همه افراد در طول زندگی مشترک خود، دستخوش تغییرات فراوانی قرار می گیرند. خوشبختانه رابطه آنها نیز با این تغییرات دگرگون شده و به رشد و تعالی نزدیک تر میشود. به عنوان مثال این امکان وجود دارد که یکی از شما شغل خود را تغییر دهد و دیگری هم مذهب خودش را؛ یکی دچار بیماری می شود و دیگری مرتکب خطایی بزرگ؛ رابطه شما باید انعطاف بالایی داشته باشد در غیر اینصورت از شدت تندبادهای گاه و بیگاه خم شده و در برخی موارد در معرض خرد شدن و منقطع گشتن، قرار میگیرد. 8- سخاوتمند باشید من یکی از بهترین موارد را برای قسمت پایانی نگه داشتم. پس از تحقیقاتی که بر روی هزاران زوج مختلف به وجود آمد، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که تکنیک "هدیه دادن" غوغا به پا می کند. با تهیه گل، شکلات، کارت تبریک و سایر هدایای دیگر میتوانید همسر خود را بیش از پیش خوشحال کنید. سعی کنید این کار را به طور مکرر انجام دهید و برای انجام آن دنبال دلیل خاصی نباشید. هدف شما از این کار این است که می خواهید عشق و علاقه خود را با هدیه ای هر چند کوچک و ناقابل به طرف مقابل اثبات کنید. 9- در دسترس باشید برای یکدیگر وقت بگذارید. وقتی را برای قدم زدن و صحبت کردن با یکدیگر کنار بگذارید. می توانید با هم، دوری در اطراف شهر بزنید، شام را در بیرون از منزل میل کنید، و یا به سینما بروید. در بررسی های اخیر، زوج های موفق، گذراندن وقت در کنار یکدیگر را به عنوان یکی از فاکتورهای مهم موفقیت رابطه خود عنوان کردند. 10- برخورد فیزیکی فراموش نشود منظور ما بیش از تماس جنسی، تماس حسی است. بوی عطر، شمع، گل و راه رفتن در ساحل دریا هر کسی را به وجد می آورد. یکدیگر را نوازش کنید، دست در دست هم بدهید و رویاهای رمانتیک زندگی خود را به واقعیت نزدیک کنید. لباس هایتان را بپوشید و همین حالا با همسر خود قرار ملاقات بگذارید و عشق و علاقه خود را نسبت به او ابراز کنید. مطمئناً همه شما توانایی انجام چنین کاری را دارید. یادم می آید یکی از دوستانم می گفت: "زندگی یعنی زمانیکه شما در حال برنامه ریزی برای انجام کاری هستید، اتفاق دیگری می افتد و شما دقیقاً کاری را انجام میدهید که اصلا انتظارش را نداشتید!" عشق در زندگی حقیقی معنا پیدا می کند و چیزی نیست که مربوط به خواب و خیال و رویا باشد. عشق شما ماهیت حقیقی دارد و لزوماً نباید سوار بر اسب سفید از ابرها پایین بیاید! عشق و علاقه با صرف وقت و انرژی به وجود می آید. به موارد بالا بیشتر دقت کنید؛ روز خوبی داشته باشید! پيوندها
|
|||
![]() |