ترس.. مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی، کمی از یادها رفته... آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
نويسندگان برچسب:, :: 7:19 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
هیچوقت فکر نمیکردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد قلبم شتابان میزتد شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام و من تنهایی خود را در آغوش میکشم.. تنها مانده ام زل زدم, خیره شدم, پلک زدم, محو شدم یک نفر عشق مرا در دلش آغاز نکرد... نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |