ترس.. مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی، کمی از یادها رفته... آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
نويسندگان برچسب:, :: 23:57 :: نويسنده : Mohammad sadeghi
هر که خوبی کرد زجرش میدهندهر که زشتی کرد اجرش میدهندباستان کاران تبانی کرده اندعشق را هم باستانی کرده اندهرچه انسانها طلایی تر شدندعشق ها هم مومیایی تر شدنداندک اندک عشق بازان کم شدندنسلی از بیگانگان آدم شدند نظرات شما عزیزان:
هرگز برای کسیکه شما را اذیت میکند گریه نکنید در عوض لبخند بزنید و بگویید:ممنون به خاطر اینکه به من فرصت دادی تا کسی بهتر از تو پیدا کنم
شیرین
ساعت9:39---13 اسفند 1391
خوشبختی هایم را با عجله در سرنوشتم نوشته بودند... بد خط بود... روزگار نتوانست آنها را بخواند دنیا بازیهایت را سرم در آوردی... گرفتنی ها را گرفتی... دادنی ها را ندادی... حسرت ها را کاشتی... زخم ها را زدی... دیگر بس است... چیزی نمانده... بگذار آسوده بخوابم... محتاج یک خواب بی بیدارم من دلم میخواهد ساعتی غرق درونم باشم عاری ازعاطفه ها تهی از موج وسراب دورترازرفقا خالی ازهرفراق من نه عاشق هستم ونه محتاج نگاهی که بلغزدبرمن من دلم تنگ خودم گشته وبس پاسخ:وبلاگ . باز نمیشه . پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|